با شناختی که از عیسی داشتم، آن را الهامبخش و مستند یافتم. از این که در مورد آسمان آنی، یعنی همان جایی که درست بعد از ترک زمین به آن وارد می شویم، به قدر کافی اشاره نشده بود، ناامید شدم. من به تازگی یکی از عزیزانم را از دست دادم و می خواهم اطلاعات واضح تر و بیشتری در مورد آنچه که او، در حال حاضر تجربه می کند، کسب کنم. من سه کتاب درباره آسمان خواندهام، در مورد زمین جدید زیاد خواندهام، اما در مورد این که وقتی بمیرم چه اتفاقی میافتد، اطلاعات کمی دارم.»
در حالی که کتاب من به نام آسمان، بر روی زمین جدید، آسمان ابدی، متمرکز است، چند فصل از آن به آسمان کنونی اشاره می کند. هنگامی که یک فرد مسیحی فوت میکند وارد آنچه که الهیات دانان آن را «مرحله میانی» مینامند میشود؛ یعنی مرحله انتقال بین زندگی بر روی زمین و رستاخیز و بازگشت به زندگی بر روی زمین جدید. معمولا وقتی در مورد «آسمان» صحبت میکنیم، منظور مکانی است که مسیحیان بعد از مرگ به آنجا می روند. وقتی به بچههایمان میگوییم «مادربزرگ الان در آسمان است» در واقع به چیزی اشاره می کنیم که من ترجیح می دهم آن را آسمان کنونی بنامم (واژهای میانی گاهی اوقات مردم را گیج میکند).
کتابهایی که در مور آسمان نوشته شده اند اغلب، با بکاربردن واژه آسمان در حالت کلی، میان مرحله های میانی و ابدی، تمایز قائل نمیشوند. اما این تمایز مهم است. آسمان کنونی خانهای است موقتی، مکان انتظار(مکانی لذت بخش) تا زمان بازگشت مسیح و رستاخیز بدن هایمان. آسمان ابدی، زمین جدید، خانهٔ حقیقی ماست، جایی که در آن تا ابد با خداوند و یکدیگر زندگی خواهیم کرد. تحقق نهایی وعدههای عظیم نجاتبخش خداوند، بر روی زمین جدید انجام خواهند شد، نه در آسمان کنونی. فرزندان خدا به زندگی به عنوان رستاخیزیافتگان روی زمین برگزیده شده اند.
گرچه مقصد نهایی ما آسمان کنونی نیست، اما جای شگفت انگیزی است و قابل درک است که کسانی که عزیزانشان را در مسیح از دست دادهاند در شگفت هستند که زندگی آن ها در آنجا چگونه است. بر اساس تعالیم کتاب مقدس، ما چندین نکته را میدانیم: آسمان کنونی، مکانی حقیقی (و احتمالا جسمانی) است. آنانی که عیسی را دوست دارند و به او برای نجات خود اعتماد دارند، همراه با همهٔ کسانی که در مسیح مردند، در آنجا با او خواهند بود. ما هوشیار و آگاه خواهیم بود. از آنجایی که ما با عیسی خواهیم بود «به مراتب بهتر» از وجود کنونیمان است.
آسمان کنونی، مکانی واقعی است
آسمان معمولا برای کسانی که بر روی زمین زندگی میکنند نامرئی است. برای کسانی که در پذیرفتن واقعیت عالم نادیدنی مشکل دارند، دیدگاه محققانی را در نظر گیرید که نظریه ریسمان را میپذیرند. دانشمندان دانشگاه ییل، پرینستون، و استنفورد و دیگر دانشمندان، پیشبینی کردهاند که دَه بعد غیر قابل رویت وجود دارد و به احتمال زیاد تعداد نامتناهی جهانهای نامرئی وجود دارند. اگر این همان چیزی است که برخی از دانشمندان به آن اعتقاد دارند، چرا کسی باید از ایمان داشتن به بعد غیرقابل رویت، یعنی عالمی که شامل فرشتگان وآاسمان و جهنم است، خجل باشد
کتاب مقدس تعلیم میدهد که گاهی انسانها اجازه مییابند که آسمان را ببینند. وقتی استیفان به دلیل ایمانش به مسیح سنگسار شد، به آسمان نگریست: «امّا استیفان پر از روحالقدس به آسمان چشم دوخته، جلال خدا را دید و عیسی را که بر دست راست خدا ایستاده بود. پس گفت: «هماکنون آسمان را گشوده و پسر انسان را بر دست راست خدا ایستاده میبینم.»›» (اعمال رسولان ۵۶-۷:۵۵). کتاب مقدس به ما میگوید که استیفان این را نه در خواب بلکه در واقعیت با چشمان خود دید.
ویِن گرودم به این نکته اشاره میکند که استیفان «تنها سمبلهای یک عالم هستی را نمیدید. بلکه چشمانش باز شد تا بعد روحانی از حقیقت را ببیند که خدا در این عصر از ما پنهان کرده است، یعنی بعدی، که در عالم هستی و زمان ما وجود دارد و عیسی اکنون در بدن رستاخیزیافتهاش زندگی میکند و حتی اکنون نیز منتظر زمانی است که به زمین باز خواهد گشت.»
من با گرودم موافقم که آسمان کنونی، جهانی متشکل از فضا و زمان است. ممکن است حق با او باشد که این بخشی از جهان ما است یا ممکن است در جهان دیگری باشد. میتواند جهانی باشد بسیار نزدیک که معمولا پنهان است اما گاهی باز میشود. به هر حال، من فکر نمیکنم خدا به استیفان رویایی داده باشد تا آسمان را به صورت فیزیکی نشان دهد. بلکه به استیفان اجازه داد تا آسمان کنونی را که از نظر فیزیکی وجود داشت (و دارد)، ببیند.
اِلیشَع نبی از خدا خواست تا خداوند چشمان خادمش جِیحَزی را برای دیدن عالم نامرئی باز کند. «و دعا کرد و گفت: «ای خداوند، چشمان او را بگشا تا ببیند.» پس خداوند چشمان خادم را گشود و او نگریست و دید که کوهها پوشیده از اسبان و ارابههای آتشینی است که اِلیشَع را در بر گرفته بودند.» (دوم پادشاهان ۶:۱۷). اعمال فصل ۷ و دوم پادشاهان فصل ۶ در اصل روایت هایی تاریخی هستند و ادبیات آخرالزمانی یا سهمی وار نیستند. متن این آیات به روشنی نشان میدهد که استیفان و جیحزی وقایع حقیقی را دیدند.
آسمان کنونی شاید مکانی فیزیکی باشد
اگر به کتاب مقدس نگاه کنیم، شواهد قابل توجهی خواهیم دید که آسمان کنونی دارای ویژگیهای فیزیکی است. به ما گفته شده است که در آسمان طومارهایی وجود دارند، مشایخی که چهره ها متفاوتی دارند، شهدایی که لباس میپوشند و حتی کسانی که شاخههای نخل در دست دارند. آلات موسیقی در آسمان کنونی وجود دارد، اسب ها از آسمان وارد و خارج می شوند، و عقابی که بر فراز آسمان پرواز می کند.
بسیاری از مفسران این امکان که بعضی از بخشها در کتاب مکاشفه باید تحت الفظی تفسیر شود را، به این دلیل که ادبیات کتاب مکاشفه آپوکالیپتی(مربوط به وقایع آخرالزمان) است، که بخاطر ویژگی های گفتاری اش شناخته شده است، را رد می کنند. اما کتاب عبرانیان، کتابی آپوکالیپتی نیست، بلکه رساله است. به موسی در زمان ساختن خیمهٔ زمینی گفته شد: «مطمئن باش که همه چیز را مطابق الگویی که من بر کوه به تو نشان دادهام میسازی.» اگرآنچه که بر اساس الگو ساخته شده است فیزیکی است، آیا ممکن است که اصل آن نیز فیزیکی باشد؟ به نظر میرسد که کتاب عبرانیان میگوید که زمین را باید به صورت یک قلمرو فرعی وآسمان را به عنوان قلمرو اصلی در نظر گرفت.
برخلاف خدا و فرشتگان که در ماهیت روح هستند(یوحنا ۴:۲۴؛ عبرانیان ۱:۱۴)، انسانها ذاتا روحانی و جسمانی هستند. خدا آدم را به صورت روح نیافرید و آن را در بدن قرار نداد. بلکه او ابتدا یک بدن آفرید، سپس روح در آن دمید. هیچ گاه انسانی بدون وجود فیزیکی وجود نداشته است. ما اصولا وجودهای روحانی نیستیم که در جسم زندگی کنیم؛ ما در اصل به همان اندازه که روحانی هستیم، جسمانی نیز هستیم. بدون روح و جسم نمیتوانیم انسانی کامل باشیم.
با در نظر گرفتن توصیفهای مرتبط به آسمان میانی و ساکنان آن - هر چند که این موضوع کاملا قابل بحث و بررسی است - خداوند ممکن است بین زندگی زمینی ما و رستاخیزهای بدنی ما شکل جسمانی موقتی به ما بدهد تا بتوانیم به صورت انسانها عمل کنیم، در حالی که در این وضعیت غیرطبیعی، «میان دو جسم» در انتظار رستاخیزمان هستیم. در این صورت ، این به تصویر کشیدن مکرر افرادی است که اکنون در آسمان فضای فیزیکی اشغال کرده اند، لباس به تن و تاج به سر دارند، شاخه نخل در دست دارند و دارای اعضای بدن هستند. (به عنوان مثال ایلعازر در لوقا ۱۶:۲۴).
یکی از اساسیترین اصول ایمان مسیحی این است که مسیحِ رستاخیزیافته اکنون در آسمان ساکن است. به ما گفته شده است که بدن رستاخیزیافتهاش بر زمین جسمانی بود و همین طور این بدن فیزیکی عیسی به آسمان صعود کرد و روزی از آنجا به زمین باز خواهد گشت. پس اینکه در آسمان کنونی حداقل یک جسم فیزیکی وجود دارد، امری مسلم به نظر می آید. اگر بدن مسیح در آسمان میانی دارای ویژگیهای فیزیکی باشد، میتوان استدلال کرد که دیگران نیز در آسمان میتوانند صورت فیزیکی داشته باشند، حتی اگر موقتی باشند.
برای اجتناب از سوء تفاهم، باید بر نکته بسیار مهمی تاکید کنم. کتاب مقدس میگوید که ما بلافاصله پس از مرگ رستاخیز نمییابیم. رستاخیز یکی پس از دیگری رخ نمیدهد. اگر ما بدن هایی متوسط در آسمان میانی داشته باشیم، آن ها بدن واقعی ما، که ما آن ها را هنگام مرگ رها می کنیم، نخواهند بود.
پس اگر وقتی میمیریم، به ما شکل مادی داده شود(و من این فرضیه را فقط به خاطر آیات بسیاری که به شکل فیزیکی در آسمان کنونی اشاره دارند، ارائه میکنم)، آن ها ظروف موقتی خواهند بود. بنابراین دانستن اینکه افراد بلافاصله پس از مرگ بدن هایی فیزیکی خواهند داشت، ما را به این نتیجه میرساند که رستاخیز مردگان اتفاق افتاده است یا این که غیر ضروری است، که این موضوع کاملا اشتباه است!
ما با مسیح و دوستداران او خواهیم بود
هر قدر که مرگ دردناک باشد و هر قدر که سوگواری برای آن درست باشد، (همانطور که عیسی این کار را انجام داد)، ما بر روی این زمین در حال مرگ (نیز) میتوانیم برای عزیزانمان که در حضور مسیح هستند، شادی کنیم. هنگامی که جان خود را از دست میدهند، کسانی که با خون مسیح پوشانده شده اند، شادی حضور مسیح را در مکانی چنان شگفتانگیز تجربه میکنند که مسیح آن را بهشت نامید.
همان طور که پولس رسول به ما میگوید، هرچند با از دست دادن عزیزانمان سوگوار می شویم، «مبادا همچون دیگر مردمان که امیدی ندارند، به ماتم بنشینید» (اول تسالونیکیان ۴:۱۳). جدایی ما پایان رابطه ما نیست، فقط یه وقفه است. ما آنان را «از دست ندادهایم،» چون میدانیم که کجا هستند. وبه ما گفته شده که یک روز در یک دیدار باشکوه، آن ها و ما «و بدینگونه همیشه با خداوند خواهیم بود. پس بدین سخنان، یکدیگر را دلداری دهید.» (اول تسالونیکیان ۱۸-۴:۱۷).
پطرس به ما میگوید: «زیرا اینچنین، دخول به پادشاهیِ جاودانِ خداوند و نجاتدهندۀ ما عیسی مسیح بهفراوانی به شما عطا خواهد شد.» (دوم پطرس ۱:۱۱). بیشک، خدا بهترین میزبان است. همهٔ چشمها به عیسی دوخته شده است؛ او مرکز کیهانی و سرچشمهٔ شادی است. اما آیا منطقی نیست که دومین گروهی که خوش آمد بگویند، قوم خدا باشند؟ آن هایی که زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده اند و ما زندگی آن ها را تحت تاثیر قرار دادیم؟ آیا این یک مهمانی عالی نخواهد بود؟
عیسی گفت: «به شما میگویم، به همینسان، برای توبۀ یک گناهکار، در حضور فرشتگان خدا جشن و سرور بر پا میشود.» (لوقا ۱۵:۱۰) فرشتگان نیز احتمالا شادمانی می کنند، اما کسانی که در حضور فرشتگان هستند و عیسی به آن ها اشاره میکند احتمالا قوم خدا، انسانهایی هستند که فدیه شدهاند، یعنی کسانی که با محبت برای نجات این گناهکاران دعا میکردند و اکنون پاسخ دعاهایشان را میبینند. آیا وقتی ما وارد بهشت میشویم، چنین افرادی جزء گرهی که به استقبال می آیند نخواهند بود؟
من مهمانی، معارفه ها، مکالمه ها و داستان های با شکوهی را تصور می کنم که افراد با صدای بلند و از ته دل می خندند و شادمانند، خنده ای که از عیسی به آن ها سرایت کرده است.
وقتی وارد آسمان شوم، انتظار دارم که مادرم که در دوران دبیرستان که نو ایمان بودم او را به سمت مسیح هدایت کردم، مرا در اغوش بگیرد. سپس من مادرم را تصور می کنم، که با آن لبخند زیبا روی صورتش، من را به همراه شِش نوه ام معرفی می کند. در سال ۲۰۱۳ دخترم اَنجی سقط جنین داشت. این زمان بسیار دردناکی برای خانواده ما بود، اما این اتفاق دلیل دیگری است که من چشم به راه آسمان هستم. وقتی این اتفاق بیافتد، من به عیسی نگاه خواهم کرد، و از او که جای زخم میخ ها بر روی دستانش است تشکر می کنم، و نخواهم گذاشت که نوه و مادرم از من دور شوند.
کسانی که در آسمان کنونی به سر میبرند بیدار و زندهاند
اینکه از «استقبال گرم» برخوردار خواهیم شد، مستلزم این است که به هنگام مرگ بیدار و هوشیار خواهیم بود. عیسی ایلعازر و آن مرد ثروتمند را پس از مرگشان در آسمان و جهنم، هوشیار به تصویر کشید. (لوقا ۳۱-۱۶:۲۲). عیسی به دزد در حال مرگ روی صلیب گفت: ««آمین، به تو میگویم، امروز با من در فردوس خواهی بود.»» (لوقا ۲۳:۴۳). پولس رسول گفت که مرگ، با مسیح بودن است (فیلپیان ۱:۲۳) و غایب بودن از نظر جسمانی به معنای در حضور خداوند بودن است (دوم قرنتیان ۵:۸). پس از مرگ، شهدا در آسمان به تصویر کشیده شده اند که از خدا میخواهند که عدالت را بر زمین برقرار کند (مکاشفه ۱۱-۶:۹).
این آیات به روشنی نشان میدهد که چیزی به اسم «خواب روحانی» یا زمانی دراز بین زندگی زمینی و زندگی در آسمان وجود ندارد. عبارت «خفتگان» (در اول تسالونیکیان ۴:۱۳ و فصل های مشابه دیگر) واژه ای است که به جای مرگ بکار رفته است که ظاهر بیرونی بدن را توصیف میکند. خروج روح از بدن به زندگی ما بر روی زمین پایان می دهد. بخش جسمانی ما تا رستاخیز «در خواب» است، در حالی که بخش روحانی ما به زندگیای هوشیار در آسمان بازمیگردد (دانیال ۳-۱۲:۲؛ دوم قرنتیان ۵:۸).
هر اشارهای که در کتاب مکاشفه به انسانها میشود که قبل از رستاخیز مردگان در آسمان به پرستش و گفتگو میپردازند، نشان میدهد که وجود روحانی ما پس از مرگ، به خواب نرفته و هوشیار است. (تقریبا هر کس که به خواب روحانی ایمان دارد معتقد است که روح ها با مرگ از بدن جدا شده اند؛ روشن نیست که چگونه موجودات بی جان میتوانند بخوابند، زیرا خوابیدن مستلزم حضور جسم است.)
به عنوان وجودهایی بیدار و هوشیار، کسانی که در آسمان هستند، میتوانند از خدا سؤالاتی بپرسند(مکاشفه ۱۱-۶:۹) که به این معناست که با خداوند ملاقات دارند. همچنین به این معناست که آن ها می توانند یاد بگیرند. اگر جوابها را میدانستند، نمیپرسیدند. در آسمان مردم خواهان یادگیری و به دنبال آن هستند. در آسمان کنونی زمان وجود دارد. مردم از گذشت زمان اگاه هستند و مشتاق روز داوری خداوند هستند. خدا پاسخ میدهد که شهدا باید «اندکی دیگر استراحت کنند.» انتظار به گذشت زمان نیاز دارد. من دلیلی نمی بینم که باور کنم که واقعیت این نوشته فقط در مورد یک گروه از شهدا صدق می کند و در مورد دیگران حاضر در آسمان صادق نیست. باید فرض کنیم که آنچه در مورد آنان گفته شده، در مورد عزیزانمان نیز صدق میکند و وقتی بمیریم، این امر در مورد ما نیز صدق میکند.
زندگی در حضور مسیح به مراتب بهتر است
پولس میگوید: «زیرا مرا زیستن مسیح است، و مردن، سود ..... چرا که آرزو دارم رَخت از این جهان بربندم و با مسیح باشم، که این به مراتب بهتر است؛» (فیلیپیان ۱:۲۱،۲۳) زندگی پس از مرگ در آسمان ، جایی که قبل از رستاخیزمان در آن زندگی خواهیم کرد «به مراتب بهتر است» از زندگی در زمین زیر لعنت و دور از حضور مستقیم خداوند.
پولس بر اساس تجربه ای که داشته صحبت کرده است. او سالها قبل از نگارش این کلمات به آسمان برده شده بود (دوم قرنتیان ۶-۱۲:۱). او در درجه اول میدانست که چه چیزی در آسمان در انتظار اوست. زمانی که آن را سود میخواند، در واقع فقط حدس و گمان نبود. در حضور عیسی بودن، لذت بردن از شگفتیهای حضورش و بودن با قوم خدا و زیر لعنت گناه و تحت جفا نبودن؟ «به مراتب بهتر از» کتمان حقیقت است.
داود پادشاه نوشت: «در حضور تو کمال شادی است، و به دست راست تو لذتها تا ابدالآباد!.» (مزمور ۱۶:۱۱). در حضور خدا چیزی جز شادی نیست. کسانی که در حضور مسیح زندگی میکنند، از پرستش خدا و به عنوان پارسایان از زندگی در محیطی بیگناه و بیآلایش، بسیار شادمان میشوند. و از آنجایی که خدا همواره بر روی زمین کار میکند، قدیسان که از آسمان تماشا میکنند، از جمله کسانیکه خداوند آن ها را بر روی زمین به حضور خود می خواند (لوقا ۱۵:۷،۱۰) او را بسیار تمجید میکنند.
عزیزان ما اکنون در آسمان در جایی زندگی میکنند که شادی، هوایی است که تنفس میکنند و هیچ چیز بر روی زمین نمیتواند شادیشان را کاهش دهد. شادی آن ها به جهل وابسته نیست، بلکه به چشم اندازی بستگی دارد که از مسیح گرفته شده و در حضور او زندگی می کنند. اگر عیسی را پیروی میکنید، بیشک عزیزان شما در آن جا برای شما شادی میکنند. ابرعظیم شاهدان عبرانیان فصل ۱۲ اکنون بر فراز جایگاههای آسمان ایستاده است و شما را بر روی همان زمین که زمانی در آن بودند، میبینند. آنها مشتاق شنیدن این سخنان عیسی هستند که گفت: «آفرین!» همچنین میتوانند شما را برای خدمت به عیسی تحسین کنند!
اما کسانی که در آسمان کنونی به سر میبرند، چشمانتظار بازگشت مسیح، رستاخیز جسمانیشان، داوری نهایی و ساختن زمین جدید از ویرانههای زمین قدیم هستند. فقط در آن زمان و آنجا، در آسمان ابدی، در خانهای که عیسی برای ما آماده میکند، همه بدیها و رنجها با دست خدا شسته خواهد شد. تنها در آن زمان است که شادیای را که خدا برای ما در نظر گرفته است و مسیح آن را برای ما خریده است، تجربه میکنیم.
زندگی نامه نویسنده:
رندی الکورن (randyalcorn@) نویسنده حدودا پنجاه کتاب و بنیانگذار و مدیر خدمت چشمانداز جاودان است.
توضیح مقاله (SEO): آسمان کنونی، خانهای است موقتی، مکان انتظار(مکانی لذت بخش!) تا زمان بازگشت مسیح و رستاخیز بدنهایمان، می باشد.
مترجم: سارا امین
A reader wrote, “I just finished the book Heaven. Knowing Jesus, I found it inspiring and well documented. I was disappointed there wasn’t more mentioned about the immediate Heaven, the one right after we leave this earth. I just lost a loved one and would like more information and clarity about what she is experiencing. I have read three books on Heaven, read a lot about the New Earth, but little about what happens when I die.”
While my book Heaven centers on the New Earth, the eternal Heaven, a few chapters deal with the present Heaven. When a Christian dies he enters what theologians call the “intermediate state,” a transitional period between life on Earth and the future resurrection to life on the New Earth. Usually when we talk about “Heaven,” we mean the place that Christians go when they die. When we tell our children “Grandma’s now in Heaven,” we’re referring to what I prefer to call the present Heaven (the word intermediate sometimes confuses people).
Books on Heaven often fail to distinguish between the intermediate and eternal states, using the one word—Heaven—as all-inclusive. But this is an important distinction. The present Heaven is a temporary lodging, a waiting place (a delightful one!) until the return of Christ and our bodily resurrection. The eternal Heaven, the New Earth, is our true home, the place where we will live forever with our Lord and each other. The great redemptive promises of God will find their ultimate fulfillment on the New Earth, not in the present Heaven. God’s children are destined for life as resurrected beings on a resurrected Earth.
Though the present Heaven is not our final destination, it’s a wonderful place, and it’s understandable that those who have had loved ones die in Christ wonder what life is like for them there. Based on the Bible’s teaching, we know several things: the present Heaven is a real (and possibly physical) place. Those who love Jesus and trust Him for their salvation will be with Him there, together with all who have died in Christ. We will be awake and cognizant. And because we will be with Jesus, it is “better by far” than our present existence.
The Present Heaven Is a Real Place
Heaven is normally invisible to those living on Earth. For those who have trouble accepting the reality of an unseen realm, consider the perspective of researchers who embrace string theory. Scientists at Yale, Princeton, and Stanford, among others, have postulated that there are ten unobservable dimensions and likely an infinite number of imperceptible universes. If this is what some scientists believe, why should anyone feel self-conscious about believing in one unobservable dimension, a realm containing angels and Heaven and Hell?
The Bible teaches that sometimes humans are allowed to see into Heaven. When Stephen was being stoned because of his faith in Christ, he gazed into Heaven: “Stephen, full of the Holy Spirit, looked up to heaven and saw the glory of God, and Jesus standing at the right hand of God. ‘Look,’ he said, ‘I see heaven open and the Son of Man standing at the right hand of God’” (Acts 7:55-56). Scripture tells us not that Stephen dreamed this, but that he actually saw it.
Wayne Grudem points out that Stephen “did not see mere symbols of a state of existence. It was rather that his eyes were opened to see a spiritual dimension of reality which God has hidden from us in this present age, a dimension which none the less really does exist in our space/time universe, and within which Jesus now lives in his physical resurrected body, waiting even now for a time when he will return to earth.”
I agree with Grudem that the present Heaven is a space/time universe. He may be right that it’s part of our own universe, or it may be in a different universe. It could be a universe next door that’s normally hidden but sometimes opened. In any case, I don’t think God gave Stephen a vision in order to make Heaven appear physical. Rather, He allowed Stephen to see a present Heaven that was (and is) physical.
The prophet Elisha asked God to give his servant, Gehazi, a glimpse of the invisible realm. He prayed, “‘O Lord, open his eyes so he may see.’ Then the Lord opened the servant’s eyes, and he looked and saw the hills full of horses and chariots of fire all around Elisha” (2 Kings 6:17). Acts 7 and 2 Kings 6 are narrative accounts, historical in nature, not apocalyptic or parabolic literature. The text is clear that Stephen and Gehazi saw real things.
The Present Heaven May Be a Physical Place
If we look at Scripture, we’ll see considerable evidence that the present Heaven has physical properties. We’re told there are scrolls in Heaven, elders who have faces, martyrs who wear clothes, and even people with palm branches in their hands. There are musical instruments in the present Heaven, horses coming into and out of Heaven, and an eagle flying overhead in Heaven.
Many commentators dismiss the possibility that any of these passages in Revelation should be taken literally, on the grounds that the book of Revelation is apocalyptic literature, which is known for its figures of speech. But the book of Hebrews isn’t apocalyptic, it’s epistolary. Moses was told, in building the earthly Tabernacle, “Be sure that you make everything according to the pattern I have shown you here on the mountain.” If that which was built after the pattern was physical, might it suggest the original was also physical? The book of Hebrews seems to say that we should see Earth as a derivative realm and Heaven as the source realm.
Unlike God and the angels, who are in essence spirits (John 4:24; Hebrews 1:14), human beings are by nature both spiritual and physical. God did not create Adam as a spirit and place it inside a body. Rather, He first created a body, then breathed into it a spirit. There was never a moment when a human being existed without a body. We are not essentially spirits who inhabit bodies; we are essentially as much physical as we are spiritual. We cannot be fully human without both a spirit and a body.
Given the consistent physical descriptions of the intermediate Heaven and those who dwell there, it seems possible—though this is certainly debatable—that between our earthly lives and our bodily resurrection God may grant us some temporary physical form that will allow us to function as human beings while in that unnatural state “between bodies” awaiting our bodily resurrection. If so, that would account for the repeated depictions of people now in Heaven occupying physical space, wearing clothes and crowns, carrying branches, and having body parts (for example, Lazarus’s finger in Luke 16:24).
A fundamental article of the Christian faith is that the resurrected Christ now dwells in Heaven. We are told that His resurrected body on Earth was physical and that this same, physical Jesus ascended to Heaven, from where He will one day return to Earth. It seems indisputable, then, to say that there is at least one physical body in the present Heaven. If Christ’s body in the intermediate Heaven has physical properties, it stands to reason that others in Heaven could have physical forms as well, even if only temporary ones.
To avoid misunderstanding, I need to emphasize a critical doctrinal point. According to Scripture, we do not receive resurrection bodies immediately after death. Resurrection does not happen one at a time. If we have intermediate forms in the intermediate Heaven, they will not be our true bodies, which we leave behind at death.
So if we are given material forms when we die (and I’m suggesting this possibility only because of the many Scriptures depicting physical forms in the present Heaven), they would be temporary vessels. Any understanding of people having physical forms immediately after death that would lead us to conclude that the future resurrection has already happened or is unnecessary is emphatically wrong!
We’ll Be Together with Christ and Those Who Love Him
As painful as death is, and as right as it is to grieve it (Jesus did), we on this dying Earth can also rejoice for our loved ones who are in the presence of Christ. When they die, those covered by Christ’s blood are experiencing the joy of Christ’s presence in a place so wonderful that Christ called it Paradise.
As the apostle Paul tells us, though we naturally grieve at losing loved ones, we are not “to grieve like the rest of men, who have no hope” (1 Thessalonians 4:13). Our parting is not the end of our relationship, only an interruption. We have not “lost” them, because we know where they are. And one day, we’re told, in a magnificent reunion, they and we “will be with the Lord forever. Therefore encourage each other with these words” (1 Thessalonians 4:17-18).
Peter tells us, “You will receive a rich welcome into the eternal kingdom of our Lord and Savior Jesus Christ” (2 Peter 1:11). God is the main welcomer, no doubt. All eyes are on Jesus, the Cosmic Center, the Source of all Happiness. But wouldn’t it make sense for the secondary welcomers to be God’s people, those who touched our lives, and whose lives we touched? Wouldn’t that be a great greeting party?
Jesus said, “There is rejoicing in the presence of the angels of God over one sinner who repents” (Luke 15:10). Angels probably rejoice too, but the ones living in the presence of angels Jesus refers to are likely God’s people, redeemed human beings, some of who knew and loved and prayed for the conversion of these sinners, and now are beholding the answers to their prayers. Wouldn’t such people be a natural part of the welcome committee when we enter Heaven?
I envision glorious reunions and amazing introductions, conversations and storytelling at banquets and on walks, jaws dropping and laughter long and hard, the laughter of Jesus being the most contagious.
When I enter Heaven, I look forward to being hugged by my dear mother, who I led to Christ when I was a new believer in high school. Then I picture Mom, that broad smile on her face, presenting me with my sixth grandchild. In 2013 my daughter Angie had a miscarriage. This was a very painful time for our family, but one more reason I am looking forward to Heaven. When this happens, I will look at Jesus, nodding my thanks to the One with the nail-scarred hands, and I will not let my grandchild or my mother go.
Those in the Present Heaven Are Awake and Alive
That we’ll receive “a rich welcome” necessitates that at death, we will be awake and conscious. Christ depicted Lazarus and the rich man as conscious in Heaven and Hell immediately after they died (Luke 16:22-31). Jesus told the dying thief on the cross, “Today you will be with me in paradise” (Luke 23:43). The apostle Paul said that to die was to be with Christ (Philippians 1:23), and to be absent from the body was to be present with the Lord (2 Corinthians 5:8). After their deaths, martyrs are pictured in Heaven, crying out to God to bring justice on Earth (Revelation 6:9-11).
These passages clearly teach that there is no such thing as “soul sleep,” or a long period of unconsciousness between life on Earth and life in Heaven. The phrase “fallen asleep” (in 1 Thessalonians 4:13 and similar passages) is a euphemism for death, describing the body’s outward appearance. The spirit’s departure from the body ends our existence on Earth. The physical part of us “sleeps” until the resurrection, while the spiritual part of us relocates to a conscious existence in Heaven (Daniel 12:2-3; 2 Corinthians 5:8).
Every reference in Revelation to human beings talking and worshiping in Heaven prior to the resurrection of the dead demonstrates that our spiritual beings are conscious, not sleeping, after death. (Nearly everyone who believes in soul sleep believes that souls are disembodied at death; it’s not clear how disembodied beings could sleep, because sleeping involves a physical body.)
As awake and conscious beings, those in Heaven are free to ask God questions (Revelation 6:9-11), which means they have an audience with God. It also means they can and do learn. They wouldn’t be asking questions if they already knew the answers. In Heaven, people desire understanding and pursue it. There is also time in the present Heaven. People are aware of time’s passing and are eager for the coming day of the Lord’s judgment. God answers that the martyrs must “rest a little longer.” Waiting requires the passing of time. I see no reason to believe that the realities of this passage apply only to one group of martyrs and to no one else in Heaven. We should assume that what is true of them is also true of our loved ones already there, and it will be true of us when we die.
Life in Christ’s Presence Is Better by Far
Paul says, “For to me, to live is Christ and to die is gain.… I desire to depart and be with Christ, which is better by far” (Philippians 1:21, 23). Life in the Heaven we go to when we die, where we’ll dwell prior to our bodily resurrection, is “better by far” than living here on Earth under the Curse, away from the direct presence of God.
Paul spoke from experience. He had actually been taken into Heaven years before writing those words (2 Corinthians 12:1–6). He knew firsthand what awaited him in Paradise. He wasn’t speculating when he called it gain. To be in the very presence of Jesus, enjoying the wonders of His being, and to be with God’s people and no longer subject to sin and suffering? “Better by far” is an understatement!
King David wrote, “In Your presence is fullness of joy; at Your right hand are pleasures forevermore” (Psalm 16:11, NKJV). In the presence of God, there’s nothing but joy. Those who live in the presence of Christ find great happiness in worshiping God and living as righteous beings in rich fellowship in a sinless environment. And because God is continuously at work on Earth, the saints watching from Heaven have a great deal to praise Him for, including God’s drawing people on Earth to Himself (Luke 15:7, 10).
Our loved ones now in Heaven live in a place where joy is the air they breathe, and nothing they see on earth can diminish their joy. Their joy doesn’t depend on ignorance, but perspective, drawn from the Christ in whose presence they live. If you’re following Jesus, no doubt your loved ones there are rejoicing over you. The great cloud of witnesses of Hebrews 12 is now up in the stands of Heaven and watching you on the same playing field they once ran on. They’re looking forward to hearing Jesus say “Well done” to you, and they may also commend you for your service of Jesus!
But those in the present Heaven are also looking forward to Christ’s return, their bodily resurrection, the final judgment, and the fashioning of the New Earth from the ruins of the old. Only then and there, in the eternal Heaven, the home Jesus is preparing for us, will all evil and suffering and sorrow be washed away by the hand of God. Only then and there will we experience the fullness of joy intended by God and purchased for us by Christ, who we will forever praise!
See also my article Can We Or Should We Talk to Loved Ones in Heaven? and my book Heaven.
Photo by Erik Holm on Unsplash